آغاز بلیت فروشی جشنواره نمایش‌های آیینی سنتی پیمان نجف‌پور شهنی، خبرنگار خوزستانی، درگذشت + علت فوت عذرخواهی سریال «پسران هور» از دستگاه قضایی گفت‌و‌گو با آرمان صفری، بازیگر پرکار این روز‌های تئاتر مشهد | تکرار برای بازیگر ترسناک است «میمسیس»؛ فیلم جدید «کوثر بن هنیه» فیلم‌ساز برجسته‌ تونسی درگذشت «جین گودال»، مستندساز سرشناس ۲۷ فیلم و برنامه دیدنی در فیلم‌نت برای آخر هفته (۱۰ و ۱۱ مهر ۱۴۰۴) فیلم «بچهٔ مردم» در راه جشنواره کودک و نوجوان نغمه ترکمن‌صحرا | به یاد استاد «محمد اسماعیل‌زاده»، یکی از مفاخر موسیقی ترکمن معروف به «دردی طریک» رقابت ۸۶ فیلم در اسکار ۲۰۲۶ + اسامی فروپاشی «ابژه میل» در نزاع جمع | خوانشی مرجّح و لایه مند از تئاتر «صندلی» اثر محمدحسین تقویان تثبیت توازن و تنوع | گزارشی تحلیلی از فروش سینما‌های خراسان رضوی در شهریور ۱۴۰۴ طراحی عجیب ون شخصی «شاهرخ خان» ستاره بالیوود «شاهنامه» رسانه تاریخ فرهنگی ماست | سخنرانی نعمت الله فاضلی در نشست «شاهنامه و دنیای مجازی» در دانشگاه فردوسی مشهد
سرخط خبرها

گفت‌و‌گو با آرمان صفری، بازیگر پرکار این روز‌های تئاتر مشهد | تکرار برای بازیگر ترسناک است

  • کد خبر: ۳۶۲۷۶۴
  • ۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۶
گفت‌و‌گو با آرمان صفری، بازیگر پرکار این روز‌های تئاتر مشهد | تکرار برای بازیگر ترسناک است
آرمان صفری، بازیگر تئاتر، می‌گوید: ممارست و تداوم در تمرین و تحلیل نقش به بازیگر کمک می‌کند تنوع داشته باشد و دچار تکرار نشود، چون تکرار برای بازیگر بسیار ترسناک است.

به گزارش شهرآرانیوز، تئاتر همیشه آینه‌ای بوده برای بازتاب زندگی؛ جایی که آدم‌ها خودشان را در قالب دیگری می‌بینند و تجربه‌ای تازه را به دست می‌آورند. صحنه جایی است که بازیگر هر بار زیستی تازه را آغاز می‌کند؛ تجربه‌ای که با آن می‌تواند یک بار زندگیِ دیگران را مرور کند و بار دیگر آیینه‌ای باشد برای خودِ ما.

در شهری مثل مشهد، با پیشینه‌ای طولانی در هنر نمایش، هر نسلی از بازیگران رد پای تازه‌ای بر صحنه می‌گذارد. بعضی‌ها آرام آرام می‌آیند و نام‌شان در حافظه‌ی تماشاگر ثبت می‌شود؛ بعضی دیگر با پرکاری و حضور مداوم، حضوری پررنگ‌تر پیدا می‌کنند و بدل به چهره‌هایی می‌شوند که جریان تئاتر امروز را پیش می‌برند.

آرمان صفری از همین دست بازیگران است؛ هنرمندی که همیشه حضور پررنگی روی صحنه داشته و امسال نیز با حضور در چند نمایش، به چهره‌ای آشنا در تئاتر مشهد بدل شده است. او امسال ابتدا با نمایش «دریاچه قو» روی صحنه آمد، سپس در «ایستگاه مترو» دیده شد و بعد در «آن سوی آینه» نقش‌آفرینی کرد. همین پرکاری و حضور مداوم روی صحنه بهانه‌ای شد تا با او گفت‌وگویی مفصل داشته باشیم که در ادامه می‌خوانید.

چه شد که وارد دنیای تئاتر شدید و اولین تجربه بازیگری‌تان چگونه بود؟

من ذاتاً آدمی فنی و دست‌به‌آچار هستم، اما اولین بار سال ۱۳۹۳ به واسطه یکی از دوستانم وارد صحنه تئاتر شدم. آن تجربه برایم بسیار هیجان‌انگیز و در عین حال استرس‌زا بود. همیشه تئاتر را ترسناک می‌دیدم، اما ترسناکِ خوب؛ چون دائم با خودم فکر می‌کردم قرار است چندین جفت چشم به من خیره شوند. یادم هست تنها یک ربع مانده به شروع اجرا، از شدت اضطراب چهار بطری آب معدنی نوشیدم. جالب اینکه نمایش با صحنه‌ای آغاز می‌شد که شخصیت من باید استرس می‌داشت و این اضطراب واقعی باعث شد بازی‌ام طبیعی‌تر به نظر برسد. بعد از اجرا هم خیلی‌ها گفتند استرس را عالی بازی کردی، اما واقعیت این بود که واقعاً مضطرب بودم. آن شب فهمیدم کار تئاتر سخت، اما بسیار جذاب است چراکه برای اولین بار تجربه کردم تعداد زیادی تماشاگر مستقیم مرا تماشا می‌کنند. این تجربه در نمایش «موریانه» در تماشاخانه ارجمند رقم خورد جایی که آن زمان هنوز به شکل پردیس تئاتر امروزی نبود.

به نظر شما تئاتر مشهد در سال‌های اخیر چه تغییراتی داشته و وضعیت امروز آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به‌نظر من تئاتر مشهد در مقایسه با چند سال گذشته پیشرفت قابل‌توجهی داشته و حتی می‌توان گفت از مرحله‌ای که صرفاً به‌دنبال پیدا کردن فضای خود بود، عبور کرده است. البته هنوز هم جای کار زیادی وجود دارد، چون ظرفیت‌ها و استعداد‌های فراوانی در مشهد دیده می‌شود. ما حتی در تمرین‌ها، چه در بین بچه‌های تازه‌کار و چه در گروه‌های فرم، با استعداد‌های درخشانی مواجه می‌شویم. با این حال سقف رشد تئاتر در مشهد در مقایسه با این حجم استعداد بسیار کوتاه است.

به همین دلیل، متأسفانه برخی از هنرمندان یا در همین‌جا متوقف می‌شوند و فرصت شکوفایی پیدا نمی‌کنند، یا ناچارند برای ادامه مسیر به شهر‌های دیگر، به‌ویژه پایتخت، مهاجرت کنند. این اتفاق به‌نظرم خوشایند نیست؛ زیرا مشهد امروز یکی از مهم‌ترین قطب‌های تئاتر ایران به‌شمار می‌آید و در جشنواره‌ها و رویداد‌های مختلف، گروه‌های مشهدی معمولاً با دست پر و سطحی بالاتر از بسیاری دیگر شرکت می‌کنند.

من فکر می‌کنم مسئولان و بزرگان تئاتر باید بستری گسترده‌تر و پایدارتر فراهم کنند تا این روند رو به بهبود ادامه یابد و هنرمندان جوان بتوانند در شهر خود بمانند و فعالیت کنند. مشهد فضای لازم را دارد؛ فقط باید این بستر بیش از پیش تقویت و گسترده شود.

درباره تجربه بازی در نمایش «ایستگاه مترو» به کارگردانی محمد سجادی توضیح بدهید. چه شد که این نقش را پذیرفتید و چگونه به شخصیت مورد نظر رسیدید؟

زمانی که محمد سجادی پیشنهاد حضور در «ایستگاه مترو» را به من داد، در وهله نخست با خودِ شخصیت محمد ارتباط گرفتم. او فردی بسیار باسواد، مودب و کاربلد است و همین باعث شد از همان ابتدا علاقه‌مند به همکاری با او باشم. البته متن اولیه نمایش تفاوت‌هایی با متنی داشت که در نهایت اجرا شد، اما وقتی فهمیدم متنی از محمد که جوایز ادبی گرفته و منتشر شده روی صحنه می‌رود، برایم جذابیت بیشتری پیدا کرد.

وقتی متن را خواندم، توانستم ارتباط خوبی با کاراکتر برقرار کنم. در طول تمرینات نیز هدایت‌های محمد بسیار کمک‌کننده بود، ضمن اینکه پارتنر خوبی کنارم داشتم و حضور مشاورانی که گه‌گاه در کنار گروه بودند نیز در این مسیر مؤثر بود.

برای رسیدن به نقش، کاراکتر لایه‌های زیادی داشت. بخشی از آن تحلیل شخصی من بود و بخشی دیگر تحلیل‌های کارگردان. چون تا پیش از آن تجربه بازی چنین کاراکتری را نداشتم، دوباره به کتاب‌هایی که خوانده بودم رجوع کردم، کمی در این زمینه مطالعه کردم و نمونه‌های مشابه را در جامعه جست‌و‌جو کردم. برایم مهم بود که اختلاف طبقاتی این شخصیت با کاراکتر دیگر نمایش برای مخاطب ملموس باشد و بتوانم آن را به درستی درک و منتقل کنم.

در نهایت فکر می‌کنم توانستم به شخصیت مدنظر برسم، هرچند برداشت تماشاگران متفاوت بود. برخی می‌گفتند این شخصیت ساده‌لوح است، برخی فکر می‌کردند خنگ است، اما اغلب همان چیزی را دریافت کردند که ما قصد داشتیم منتقل کنیم.

آرمان صفری:  تکرار برای بازیگر ترسناک است

به نظر شما مطالعه، دیدن و شنیدن چه نقشی در مسیر بازیگری دارد؟ و اینکه برای آینده بازیگری خود چه مسیری را در نظر دارید و چه عواملی را در این مسیر مؤثر می‌دانید؟

به باور من، مطالعه، دیدن و شنیدن جزء جدانشدنی هر هنری است؛ مخصوصاً در بازیگری. کسی که من تئاتر را در واقع از او آموختم و سال‌ها کمک بزرگی برایم بود، همیشه یک نکته مهم را به من گوشزد می‌کرد: «هر آدمی که در جامعه می‌بینیم یا هر فردی که چیزی به ما می‌آموزد، اگر خوب نگاه کنیم و خوب گوش دهیم، می‌تواند به کاراکتر‌های ما اضافه شود.»

این نگاه باعث شد یاد بگیرم که دقت در رفتار آدم‌ها، شنیدن دقیق و مشاهده جزئیات، منبعی بی‌پایان برای خلق نقش است. در واقع، هر برخورد و هر تجربه انسانی می‌تواند به بازیگر کمک کند تا شخصیت‌های تازه و واقعی‌تری خلق کند.

اگر در آینده نقشی به من پیشنهاد شود، تلاش می‌کنم از پیش در ذهنم به‌دنبال آن بگردم؛ یعنی بدانم قرار است چه کاری انجام دهم و کجا می‌خواهم از آن استفاده کنم. در این مسیر تمرین مداوم، دیدن تئاتر و فیلم، خواندن نمایشنامه و کتاب، و همین‌طور ارتباط گرفتن با بازیگران باتجربه بسیار اهمیت دارد.

خوشبختانه من در سال‌هایی که کار کرده‌ام، اغلب این شانس را داشته‌ام که در کنار بازیگران باتجربه قرار بگیرم و از آنها چیز‌های تازه یاد بگیرم. این یادگیری، همراه با ممارست و استمرار در تمرین، تحقیق و تحلیل نقش‌ها، به بازیگر کمک می‌کند تا تنوع بیشتری در کارهایش ایجاد کند و دچار تکرار نشود. به‌نظر من تکرار شدن برای بازیگر بسیار ترسناک است. به همین دلیل بازیگر باید همیشه در حال تمرین و یادگیری باشد تا این اتفاق برایش نیفتد.

شما در انتخاب و تحلیل نقش‌ها بیشتر به دنبال چه چیزی هستید؟

برای من هر نقشی، ساده یا پیچیده، چالش خودش را دارد. منظورم از «چالش» این نیست که بگویم نقش‌های به ظاهر ساده بی‌اهمیت هستند؛ بلکه معتقدم هر نقش یک پرسش و پاسخ درونی دارد و این نگاه بازیگر است که آن را متمایز می‌کند.

برای مثال، اگر قرار باشد شخصیت یک کارمند را بازی کنم، لزوماً نباید همان تصویری باشد که از کارمندان در جامعه دیده‌ایم. نکته اصلی این است که در فرایند تحلیل نقش، به «چرایی» و «چگونگی» رفتار شخصیت برسم. ممکن است تصمیم بگیرم این کارمند یک مشکل ظاهری داشته باشد یا ویژگی خاصی که او را متفاوت می‌کند. این تفاوت به معنای فانتزی بودن نقش نیست؛ بلکه به مخاطب نشان می‌دهد او در حال تماشای شخصیتی تازه است، نه تکرار چیزی که بار‌ها دیده.

من همیشه سعی کرده‌ام از الگو‌های کلیشه‌ای فاصله بگیرم. پایه‌های نقش را رعایت می‌کنم، اما ویژگی‌های شخصی اضافه می‌کنم تا نقش هویت منحصر‌به‌فرد خودش را پیدا کند. مثلاً اگر قرار باشد قصابی بازی کنم، تلاش نمی‌کنم صرفاً یک قصاب واقعی در محل را تقلید کنم؛ بلکه فکر می‌کنم اگر «آرمان صفری» قصاب بود، چه روحیاتی داشت و چگونه دیده می‌شد. به این ترتیب، هر بار مخاطب با شخصیتی تازه مواجه می‌شود، نه با تکرار نسخه‌های قبلی.

تئاتر در زندگی شخصی شما چه جایگاهی دارد؟

من همیشه به همسرم یا دوستانم می‌گویم که تئاتر برایم مثل یک زندگی موازی است. شغل اصلی من ساعت‌های کاری طولانی دارد و گاهی آن‌قدر خسته می‌شوم که حتی انرژی انجام کار‌های ساده را ندارم. اما به محض اینکه وارد سالن تمرین تئاتر می‌شوم، انگار تمام خستگی‌ها ناپدید می‌شوند؛ گویی هیچ اتفاقی قبل از آن نیفتاده است.

این برایم جذاب‌ترین بخش ماجراست. حتی اگر سر کار خسته شده باشم یا روز سختی را پشت سر گذاشته باشم، باز هم منتظر رسیدن ساعت تمرینم هستم. البته گاهی پیش آمده به‌دلیل مشغله کاری نتوانسته‌ام در تمرین حاضر شوم و کارگردان یا دستیاران دلخور شده‌اند، اما همیشه تلاش کرده‌ام در هر فرصتی که دارم حضور پیدا کنم. حقیقت این است که تئاتر حال من را خوب می‌کند. همین حال خوب است که مرا سرپا نگه می‌دارد و انگیزه می‌دهد تا دوباره ادامه بدهم.

اگر بخواهید از آرزو‌ها و آینده‌ای که برای خودتان در تئاتر می‌بینید بگویید، چه پاسخی دارید؟

واقعیت این است که اگر بگویم دوست ندارم در رویداد‌ها و جشنواره‌های مختلف دیده شوم، حرفی شعاری زده‌ام. به‌نظر من هر بازیگری دوست دارد دیده شود و این اتفاق برای همه یک آرزوست. من هم از این قاعده مستثنا نیستم.

البته یک نکته برایم مهم است که دوست دارم زمانی به آن آرزو برسم که ظرفیتش را در خودم ایجاد کرده باشم. اگر زودتر از آنچه آمادگی‌اش را دارم به آن جایگاه برسم، احتمال دارد خیلی زود هم از دستش بدهم. برای همین تلاش می‌کنم اول روی ظرفیت و توانایی خودم کار کنم و بعد به آن جایگاه دست پیدا کنم.

اگر بخواهم کلی بگویم، من بیش از هر چیز به «محبوبیت» فکر می‌کنم، نه صرفاً شهرت. شهرت برایم آن عطش و هیجان اولیه را ندارد. چیزی که برایم ارزشمند است، «ماندگار بودن» است؛ اینکه سال‌ها بعد از من بگویند فلان بازیگر چقدر خوب بازی می‌کرد، چقدر درستکار و اخلاق‌مدار بود.

ما بازیگران مشهوری داشته‌ایم که فقط نام‌شان شناخته شده، اما محبوب و ماندگار نبوده‌اند. در عین حال، بازیگرانی هم بوده‌اند که شاید در میان عموم چندان مطرح نبودند، اما ماندگار شدند. برای من همین ماندگاری در تئاتر و در ذهن و دل مخاطب، بزرگ‌ترین آرزوی من است.

بد نیست کمی هم درباره فضای کلی تئاتر مشهد را بررسی کنیم. شما به عنوان یک بازیگر پرکار، وضعیت امروز تئاتر مشهد را چگونه می‌بینید؟

به‌نظر من تئاتر مشهد در حال حاضر در وضعیتی بینابین قرار دارد؛ گویی در حال تلاش است که بماند، اما هنوز به آن پرواز چند سال قبل نرسیده است. همه‌گیری کرونا و وقفه طولانی‌مدتی که ایجاد شد، ضربه بزرگی به روند تئاتر زد. بسیاری از بزرگان و فعالان این حوزه، یا به دلایل شخصی کنار کشیدند، یا شرایط کار برایشان فراهم نشد، و همین باعث شد بخشی از آن شتاب و رشد متوقف شود.

پیش از کرونا، ما در مشهد نمایش‌هایی می‌دیدیم که واقعاً عجیب و تاثیرگذار بودند. آثاری مثل «تاریکی» و «سندروم پای بی‌قرار» از آقای عبدالله برجسته، «شنا در آتش» از آقای رضا صابری، «تب سرد روی پیشانی داغ» از آقای مهدی ضیاچمنی، «رسوب» از آقای مسعود عقلی. دیدن این آثار برای نسل ما بسیار الهام‌بخش بود؛ به‌طوری که با خودمان می‌گفتیم «چطور می‌شود به این سطح رسید؟» و همین آثار انگیزه‌ای برای ورود جدی‌تر به تئاتر بودند.

اما بعد از وقفه‌ای که کرونا ایجاد کرد، نسل جدیدی از نویسندگان و کارگردانان فرصت تجربه کافی پیدا نکردند. به همین دلیل ضعف‌هایی در نمایشنامه‌نویسی، کارگردانی و حتی طراحی دیده می‌شود. امروز کمتر شاهد طراحی صحنه یا طراحی لباس چشمگیر هستیم؛ در حالی‌که این عناصر شکوه و جلال خاصی به نمایش می‌دهند.

البته نمی‌خواهم بگویم هیچ نمایشی بدون ضعف نیست، اما متأسفانه در بسیاری از اجرا‌ها یا نمایشنامه ضعیف است و کارگردانی خوب، یا برعکس. از میان ۱۰ نمایشی که روی صحنه می‌رود، شاید تنها یکی دو اثر واقعاً کامل و تأثیرگذار باشند. همین موضوع باعث شده کمی از آن پرواز و اوج گذشته فاصله بگیریم.

آرمان صفری:  تکرار برای بازیگر ترسناک است

برای بهبود وضعیت تئاتر مشهد چه راهکار‌هایی را ضروری می‌دانید؟

به نظر من بخشی از مشکلات امروز تئاتر مشهد به همان موضوع «بستر» برمی‌گردد. ما نیازمند آن هستیم که پیشکسوتان و افراد باتجربه دوباره وارد میدان شوند و دوره‌های تخصصی برگزار کنند. مطمئنم اگر چنین دوره‌هایی برای کارگردانی، نویسندگی یا حتی بازیگری شکل بگیرد، علاقه‌مندان زیادی جذب خواهند شد و خروجی‌های جدی‌تری خواهیم داشت. الان کلاس‌های بازیگری وجود دارد، اما خروجی آنها در مقایسه با تعداد هنرجویان بسیار کمتر از حد انتظار است.

به همین دلیل خواهش من از بزرگان تئاتر این است که حتی با وجود شرایط سخت اقتصادی و مشکلاتی که می‌دانم وجود دارد، باز هم کار کنند. چون ما بازیگران جوان تا زمانی که کار خوب نبینیم و در کنار آدم‌های باتجربه قرار نگیریم، چیزی به اندوخته‌مان اضافه نمی‌شود. البته ممکن است از هر کسی حتی یک کودک چیزی یاد گرفت، اما تجربه حضور پیشکسوتان روی صحنه، کار در جشنواره‌ها و فضا‌های حرفه‌ای، برای ما یک سرمایه واقعی است. این حضور می‌تواند هم به نسل ما کمک کند و هم به نسل‌های بعد.

البته می‌دانم که بسیاری از هنرمندان باسابقه در این سال‌ها بی‌مهری دیده‌اند؛ آن‌طور که باید مورد توجه و احترام قرار نگرفته‌اند و حتی در بعضی موارد برای اجرای آثارشان با مانع روبه‌رو شده‌اند. اما اگر این ارتباط دوباره برقرار شود و آنها با نسل جوان همکاری کنند، به نظرم بستر گسترده‌تری فراهم خواهد شد و ما می‌توانیم دوباره به همان «پرواز» گذشته نزدیک شویم.

از نگاه شما مهم‌ترین موانع و مشکلاتی که گروه‌های تئاتری در مشهد با آن مواجه‌اند، چیست؟

من خودم را در جایگاهی نمی‌بینم که بخواهم نقد صریحی به تئاتر مشهد داشته باشم، چون این شهر سابقه طولانی و پرافتخاری در این عرصه دارد. اما چیزی که می‌توانم بگویم این است که گاهی سنگ‌اندازی‌هایی وجود دارد که انگیزه گروه‌ها را از بین می‌برد. وقتی انگیزه کمرنگ شود، به مرور دیگر شاهد آثار قوی و تأثیرگذار نخواهیم بود و رمقی برای ادامه کار باقی نمی‌ماند.

این سنگ‌اندازی‌ها همیشه از سوی یک نهاد یا فرد خاص نیست. گاهی سالن‌ها در ایجاد مشکلات نقش دارند، گاهی خود گروه‌ها با رعایت نکردن ضوابط باعث چنین وضعیتی می‌شوند. در برخی موارد هم سخت‌گیری‌هایی وجود دارد که شاید در جای دیگری لازم باشد. مثلاً نمایشی که ضعف جدی در متن دارد مجوز می‌گیرد و اجرا می‌شود، اما فروش نمی‌کند و پس از مدت کوتاهی پایین کشیده می‌شود. این هم به گروه ضربه می‌زند و هم نگاه مخاطب را نسبت به کل جریان تئاتر زیر سؤال می‌برد.

از سوی دیگر، گاهی نمایش‌هایی وجود دارند که پتانسیل بالایی دارند؛ می‌توانند مدت‌ها روی صحنه بمانند و فروش خوبی داشته باشند، اما به دلایل دیگری متوقف می‌شوند. این بی‌نظمی و نبود هماهنگی میان گروه‌ها، انجمن‌ها و نهاد‌های دخیل، به نظرم یکی از مشکلات اصلی است که باید برایش چاره‌ای اندیشید.

شرایط اقتصادی امروز چه تأثیری بر جذب مخاطب تئاتر گذاشته است؟

متأسفانه شرایط اقتصادی به‌قدری دشوار شده که خانواده‌ها مجبورند سبد فرهنگی‌شان را محدود کنند. یعنی اگر قرار باشد یک‌بار به سینما بروند و یک‌بار به تئاتر، باید میان این دو انتخاب کنند. در شهری مثل مشهد، که به‌نظرم حال و هوای عمومی‌اش هم به سمت ناامیدی رفته، بسیاری ترجیح می‌دهند هزینه بالایی صرف کنند و در یک جنگ یا شوی کمدی شرکت کنند تا چند ساعت بخندند و تخلیه روحی شوند. حتی اگر بلیت چنین برنامه‌ای ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار تومان باشد، پرداخت می‌کنند؛ اما بعد از آن دیگر توان مالی یا حتی ذهنی برای دیدن یک نمایش اجتماعی یا فلسفی با بلیت ۱۰۰ هزار تومانی باقی نمی‌ماند.

از طرف دیگر، ما از نظر تبلیغات و آماده‌سازی ذهنی مخاطب هم ضعف داشتیم. قیمت بلیت‌ها ناگهان جهش پیدا کرده، بدون اینکه بستر و توجیه لازم برای مردم فراهم شود. طبیعی است که وقتی کسی قبلاً بلیت ۷۰ یا ۱۰۰ هزار تومانی می‌خریده و حالا می‌شنود بلیت همان سالن ۲۵۰ هزار تومان شده، در بهترین حالت تعداد نفراتی که با خود می‌آورد کمتر می‌شود.

نکته مهم‌تر، نحوه قیمت‌گذاری است. وقتی مخاطب وارد سایت می‌شود و در نگاه اول با رقم‌های ۴۰۰ یا ۵۰۰ هزار تومانی در ردیف‌های جلو مواجه می‌شود، ممکن است حتی بدون بررسی جزئیات، از خرید منصرف شود. در حالی‌که شاید فقط چند ردیف اول آن قیمت باشند، اما همان تصویر اولیه ذهن او را پس می‌زند.

به نظر من اگر قیمت‌گذاری اصولی و منطقی انجام شود، هم تماشاگران بیشتری جذب می‌شوند، هم سالن‌ها پر می‌شوند. پر بودن سالن نه‌تنها به اقتصاد تئاتر کمک می‌کند، بلکه برای بازیگر هم انگیزه و انرژی فوق‌العاده‌ای به همراه دارد.

به نظر شما، مخاطب تئاتر مشهد امروز چه ویژگی‌هایی دارد و چه نوع آثاری می‌تواند او را بیشتر جذب کند؟

فکر می‌کنم در برهه‌ای هستیم که باید تنوع در آثار نمایشی را تجربه کنیم. هنوز مخاطب مشهد، برخلاف بعضی شهرها، هیجان تئاتر را از دست نداده و دنبال کار‌هایی است که پرانرژی و پرهیجان باشند؛ مثل نمایش‌های موزیکال یا آثاری با ریتم و حرکت بالا. حتی در صحبت‌هایی که با آقای عقلی داشتم، او هم اشاره می‌کرد که وقتی نمایش‌های ایرانی در کشور‌های خارجی اجرا می‌شوند، نگاه‌ها به این سمت است که تئاتر ایران هنوز بار هیجانی بالایی دارد و این در مشهد حتی پررنگ‌تر است.

به نظر من اگر این تنوع ایجاد نشود، ما از این مرحله عبور نخواهیم کرد. در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که قشر‌های مختلف جامعه به سمت تئاتر آمده‌اند. زمانی که من تازه شروع کرده بودم، وقتی می‌گفتم تئاتر کار می‌کنم، خیلی‌ها تصورشان همان تئاتر‌های کلاسیک یا تله‌تئاتر‌های قدیمی بود و نمی‌دانستند امروز تئاتر چه اندازه می‌تواند به سینما نزدیک یا حتی جذاب‌تر باشد. اما وقتی به تماشای اجرا‌ها آمدند، غافلگیر شدند و گفتند چقدر این تجربه متفاوت، جذاب و تازه است.

این روند باعث شده دایره مخاطبان تئاتر گسترده‌تر شود. مثلاً کسی که برای اولین بار با تئاتر آشنا شده، ممکن است در یک سال چند نمایش فلسفی ببیند، حتی اگر از همه آنها خوشش نیاید، همین تنوع او را مشتاق‌تر می‌کند. بعد از گذشت این مرحله است که تئاتر می‌تواند به سمت یک طبقه‌بندی دقیق‌تر حرکت کند و سلیقه‌های گوناگون را به‌خوبی پاسخ دهد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->